نگاهتیو

دیدنی ها و آموختنی های هنر های تصویری

نگاهتیو

دیدنی ها و آموختنی های هنر های تصویری

۵ مطلب توسط «Mohsen Hamid» ثبت شده است


سلام !
بحث شکل ظاهری فیلمنامه فصل سیزدهم کتاب سیدفیلد می باشد؛ اما به دلیل اینکه می خواهیم شروع به نوشتن ایده ها و سناریوهامون بکنیم به نظرم اومد همین ابتدای کار آموزش این بخش رو بنویسم تا همگی در شکل های واحد و به سبک رسمی در سینمای دنیا و ایران شروع به نوشتن سناریو بکنیم.
انشاالله که مفید باشه و به زودی همه ازش استفاده کنیم!!!



 

-  فیلمنامه ها شکل خاصی دارند که اگر آن شکل نادیده گرفته شود، قابلیت به تصویر کشیده شدن را نخواهد داشت.

 

 سلام بر همگی!

writer1

قصد دارم در سلسله مباحثی در مورد نویسندگی و فیلمنامه نویسی یادداشت هایی در وبلاگ قرار بدم انشاالله و با کمک خداوند متعال.

سری اول از مطالب کارگاه نویسندگی مربوط می شود به مراحل گام به گام فیلمنامه نویسی؛ که برگرفته از کتاب " مبانی فیلم نامه نویسی" نوشته "سید فیلد" ، می باشد.

این کتاب یکی از بهترین منابع آموزش فیلم نامه نویسی در دنیا و ایران می باشد و نویسنده آن هم جزو نویسندگان هالیوود و از سرشناسان فیلم نامه نویسی در آمریکا است.

نکته ای که قبل از شروع قسمت اول از این مجموعه باید عرض کنم :

مطالبی که بنده می نویسم بصورت خلاصه و نکات کلیدی هستند؛ بنابر این در صورت نیاز به مطالعه بیشتر به اصل کتاب مراجعه کنید تا بصورت تفصیلی و مثال های متعدد موضوع مربوطه را بخوانید.

در پایان بعضی قسمت ها تمارینی قرار داده میشه که میتونه برای پیشرفت و ایده پردازی کمک کنه؛ اگر باهم تمارین رو انجام بدیم نتایج خوبی خواهد داشت.

انشاالله این سری مطالب مفید و لذت بخش باشه براتون؛ از نظرات و پیشنهاداتتون بسیار استقبال می کنم.

تو را بخشیدم آن روزی که از من رد شدی آری

که پل ها خوب می فهمند معنای گذشتن را ...


river-birdge



خیلی توضیح نمیدم که شما برداشت و نقدو نظراتتونو بگید فقط اینکه جزو اولین عکس های دوربین ۶ دی کنونه!

 

هنر...!



نگاه تیو



آخر نفهمیدم هنر چیست و هنرمند کیست! همانطور که نفهمیدم فرهنگ چیست و بافرهنگ و بی فرهنگ به چه کسی گفته می شود!

آخر نفهمیدم بالاخره هنر نزد ایرانیان است و بس یا نیست و بس؛ و اگر هست و بس، پس اینی که دست آن ور آبی های پدر سوخته هست، چیست؟!!

آخر نفهمیدم ما مسلمانیم و اسلام همین است که به ما گفته اند و می بینیم یا نه ما مسلمانیم، نه این دین لامذهبی که به خورد ما داده اند!!

آخر خیلی چیزها را نفهمیده ام و نخواهم فهمید...

ولی...

ولی یک چیز را خوب فهمیدم که هنر(با هر تعریفی) با اسلام(با آن تعریف اصلی) منافات ندارد و اشکال از محتوای خدا و پیغمبری و اسلامی و انسانی نیست که ما نمی توانیم این دو را جمع ببندیم؛ بلکه اشکال از مسلمانی ماست و اسلام آخوندساخته این مملکت!

آخوندهایی که تعریفی هرمنوتیکی از دین آخر خدا می دهند و هر ریش و بی ریشی را از خدا و پیغمبر و دین و مذهب می رانند!

و این اجساد متحرک مجهز به ریش از نوع حزب اللهی که چند وقتی است در ایران به اشاعه دین من درآوردی خودشان پرداخته اند و آن را وسیله دفاعی خود قرار داده اند، همان شکار شده های آخوندهای ظاهر الصلاح بی بوته نان به نرخ روز خور هستند، که طعمه دام آنها شده اند.

و الحمدلله که در جوانی فهمیده ام اسلام همان دین بی سروته و مزخرف این روحانی نماها نیست؛ بلکه اسلام دین محمد امین(ص) مهربان است که شاگردش شده علی(ع) مانندی.

ولی...

می ترسم که بازهم بد فهمیده باشم؛ یا به دلیل بیماری توسعه تحتان، به دنبال دین حقیقی نروم؛ همان دینی که با هنر متعالی منافاتی نداشته باشد؛ همانی که برای همه اضلاع دنیا و آخرتم جواب قانع کننده داشته باشد( و البته در زمان و مکان من زندگی کند)

شاید بهانه خوبی باشد که هنردوستی ام را عاملی برای به دنبال دین حقیقی رفتن قرار دهم؛ تا شاید خودم هم بتوانم با همان هنردینی، اسلامی که خدا در نظر داشته ترویج کنم؛ نه آنی که شکم بعضی ها بیرون داده است.

و حتما آن اسلام حقیقی می تواند با هنر کنار بیاید و رشد پیدا کند و برعکس.

و آن وقت است که می توانم وسیله شوم برای خدایم؛ بشوم زبانش، دستش، چشمش...

با همان هنر و دین حقیقی...

نه مثل هنر مثلا انقلابی و تخیلا اسلامی این روزها که از هرچه معنا و مفهموم الهی است حالم را بهم بزند!

پس باید قدم بگذارم در راهی که ابتدایش خودم را بشناسم، بعد خدایم را و بعد دینش را و بعدترش هنر خدایم را، تا هنرش را به رخ بی هنران بکشانم...

انشاالله ...

 

و من هنوز در جاده خاکی قبل از شروع این راه سگ چرخ می زنم!

باشد که دست هم را بگیریم و بفشاریم و باهم پا در مسیر حقیقت بگذاریم ...

 

کمک کنیم هم را ...

برای مسلمان مومن هنرمند خدایی شدن ...

که شاید محال باشد...

اما خدا با ماست ...

نه آن خدای معروف این روزها!

خود خدا را می گویم!

اوست که با ماست ...

پس یا علی را بگوییم،

باشد که آخرین دست، در دستان گره کرده مان

، دست خدا باشد ...

و بماند ...

 

دستت را بده ...

 

 

یاعلی...

 




چند نکته:

۱. عکس رو علیرضا رحمانی خلق کرده و من دزدیدمش

۲. اگه حرفی هست بگید!

 

نقد فیلم زندانیان(prisoners  )

کارگردان: Denis Villeneuve

نویسنده: AARON GUZIKOWSKI

بازیگران:  HUGH JACKMAN, JACK GILLENHAAL, VIOLA DAVIS 

Prisoners-Poster

 

" ای پدر ما که در آسمانی، نامت مقدس باد.ملکوت ازان توست،اراده ات بر زمین حکم فرماست.نان امروز ما را به ما ده،گناهان ما را ببخش و توان بخشایش بر ما ارزانی دار. از هوی و هوس دور و از شر مصونمان دار. ما را آزمایش مکن بلکه از شر رهایی ده؛ زیرا ملکوت و قدرت و جلال از توست؛ بهشت ازآن توست، از اکنون تا ابد ..."

 

فیلم با صحنه ای از درختان جنگل و با صدای زمینه دعایی از کتاب مقدس شروع می شود.
کلر دوور(هیوجکمن)، پسرش را به شکار برده و قبل از شلیک به آهوی در حال چرا،  بین درختان دعایی زمزمه می کند و صدای شلیک در جنگل می پیچد و آهو می افتد.