عمر بگذشت ...
دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۵۶ ق.ظ
عکاس : محمد باقری ها (inFocus)
نام عکس : واژگون
Canon 6D / 24 105mm - @50mm / f:4 / 1:30 / ISO 250
دلم رمیده شد و غافلم من درویش // که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم // که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش
خیال حوصله بحر میپزد هیهات // چههاست در سر این قطره محال اندیش
بنازم آن مژه شوخ عافیت کش را // که موج میزندش آب نوش بر سر نیش
ز آستین طبیبان هزار خون بچکد // گرم به تجربه دستی نهند بر دل ریش
به کوی میکده گریان و سرفکنده روم // چرا که شرم همیآیدم ز حاصل خویش
نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر // نزاع بر سر دنیی دون مکن درویش
بدان کمر نرسد دست هر گدا حافظ // خزانهای به کف آور ز گنج قارون بیش
از حافظ
انگار همه چیز ایستاده دیده میشود ، هنگامی که وارونه ایستاده ای ! شاید سرّش در سقوط مان از آسمان باشد ! جایی که امتداد همه ی راست قامتان به آنجا میرسد ! در گوشهایم هنوز میتوانم سوت سقوط را بشنوم ، هنگامی که محکم با سر به زمین سفت افتادم ! گمانم راز گریه نوزاد همین سر درد است ، و هنگامی که اولین بار چشمان مبهوت و خیره ی خود را باز میکند و متحیر همه جا را نظاره میکند ! همه چیز وارونه شده ! چون نور از سوراخ تنگ عدسی چشم به زحمت عبور میکند ، و تصویر وارونه بر پرده ی چشم نقش میبندن . میتوان از صدای گریه هایش فهمید که دارد التماس میکند تا برش گردانند به همان جا که همه چیز وارونه نبود ! اما نگران نباش ای پسر آدم ، به زودی چشمانت به وارونگی عادت خواهند کرد و هرگز حتی بیاد نخواهی آورد روزی را که حیران و ملتمسانه صدا میکردی پروردگارت را و حاضر بودی بمیری تا برگردی ! همه فراموش خواهند کرد ، مگر آنها که به خاطر آورند وارونه میبینند !
الهم صل علی محمد و آل محمد
تحلیل :
این عکس کاملا اتفاقی گرفته شد . البته قبلا ایده عکس های وارونه و انعکاس اون ها درون آب رو توسط عکاس های خبره دیده یودم . وقتی رفته بودم بیرون تا چنتایی عکس بگیرم که به قول معروف رو فورم بمونم ، متوجه تصویر درون گودال آب شدم و عکسش رو گرفتم . اون موقع دقیقا نمیدونستم که قراره چی رو ثبت کنم ، اما میدونستم تصویر درخت و تیرچراغ توی گودال آب یه جوری جذابه و باید ثبتش کنم . راستش بعدا که تو فوتوشاپ عکس و دیدم ، به نظرم رسید بهتر بود از نظر کامپوزیشن کمی بین چراغ و شاخه ها فاصله مینداختم تا هر دو عنصر درخت و تیرچراغ ، جدا از هم قابل تفکیک باشند .
بااین حال در این تصویر نکات جالبی به چشمم خورد که تا قبل از تدوین عکس و حین عکاسی متوجه ش نبودم . به نظرم استفاده از آپرچر باز f:4 باعث شده حالت بوکه ی سنگ فرش زمین و آشغالهای روی آب ، حس جالبی به عکس بده . از اونجایی که تمایلی به زیادکردن ISO ندارم مگر از روی ناچاری ، سعی کردم ابتدا سرعت شاتر رو در پایین ترین حدی قرار بدم که میتونم تصویر رو ثابت بگیرم ، و بعد ISO رو زیاد کنم . باتوجه به اینکه لنز های 105-24 سری L کنون لرزش گیر دارند ، تونستم شاتر رو روی 1:20 قرار بدم . چون هوا هم کمی ابری بود ، دیافراگم رو در گشادترین حالتش f:4 قرار دادم و بعد ISO رو روی 250 تنظیم کردم . نور دهی تصویر کمی تاریک تر از حالت عادی بود و قصد من هم ثبت عکسی تاریک تر از واقعیت بود .
من همیشه عکس ها رو RAW میگیرم ، اما موقع گرفتن این عکس ، تنظیمات سیستم رنگ دوربین روی حالت سیاه و سفید بود . البته چون عکس رو RAW ذخیره میکردم ، عکس نهایی رنگی می بود .اما برای مقاصد کامپوزیشن استفاده از تم رنگی سیاه و سفید رو توصیه میکنم . وقتی عکس رو با Camera RAW تدوین میکردم ، احساس کردم یه چیزی توی عکس سیاه و سفید گم شده . حس میکردم باید تصویر یه جوری باشه که احساس سقوط یا نزول رو القا کنه اما توی حالت سیاه و سفید عکس این حس حیلی وجود نداشت . این شد که کمی رنگ قهوه ای به shadow ها و آبی آسمانی به highlight های تصویر اضافه کردم . نتیجه بهتر از حالت سیاه و سفید شد .
منتظر نظرات تحلیلی هستم .
- دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۵۶ ق.ظ